سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حق با چه کسی است???
قالب وبلاگ
 عشق من! پاییزآمد مثل پار*****باز هم، ما باز ماندیم از بهار احتراق لاله را دیدیم ما*****گل دمید و خون نجوشیدیم ما باید از فقدان گل، خونجوش بود*****در فراق یاس، مشکی پوش بود یاس بوی مهربانی می دهد *****عطر دوران جوانی می دهد یاس ها یادآور پروانه اند*****یاس ها پیغمبران خانه اند یاس ما را رو به پاکی می برد*****رو به عشقی اشتراکی می برد یاس در هر جا نوید آشتی ست*****یاس دامان سپید آشتی ست در شبان ما که شد خورشید؟ یاس*****بر لبان ما که می خندید؟ یاس یاس یک شب را گل ایوان ماست*****یاس تنها یک سحر مهمان ماست بعد روی صبح، پرپر می شود*****راهی شبهای دیگر می شود یاس مثل عطر پاک نیّـت است*****یاس استنشاق معصومیّـت است یاس را آیینه ها رو کرده اند*****یاس را پیغمبران بو کرده اند یاس بوی حوض کوثر می دهد *****عطر اخلاق پیمبر می دهد حضرت زهرا دلش از یاس بود *****دانه های اشکش از الماس بود داغ عطر یاس زهرا زیر ماه*****می چکانید اشک حیدر را به چاه عشق محزون علی یاس است و بس*****چشم او یک چشمه الماس است و بس اشک می ریزد علی مانند رود*****بر تن زهرا: گل یاس کبود گریه آری گریه چون ابر چمن*****بر کبود یاس و سرخ نسترن گریه کن حیدر! که مقصد مشکل است*****این جدایی از محمد مشکل است گریه کن زیرا که دُخت آفتاب*****بی خبر باید بخوابد در تراب این دل یاس است و روح یاسمین*****این امانت را امین باش ای زمین گریه کن زیرا که کوثر خشک شد*****زمزم از این ابر ابتر خشک شد نیمه شب دزدانه باید در مغاک*****ریخت بر روی گل خورشید، خاک یاس خوشبوی محمد داغ دید*****صد فدک زخم از گل این باغ دید مدفن این ناله غیر از چاه نیست*****جز تو کس از قبر او آگاه نیست گریه بر فرق عدالت کن که فاق*****می شود از زهر شمشیر نفاق گریه بر طشت حسن کن تا سحر*****که ُپر است از لخته ی خون جگر گریه کن چون ابر بارانی به چاه*****بر حسین تشنه لب در قتلگاه خاندانت را به غارت می برند*****دخترانت را اسارت می برند گریه بر بی دستی احساس کن!*****گریه بر طفلان بی عباس کن! باز کن حیدر! تو شطِّ اشک را*****تا نگیرد با خجالت مشک را گریه کن بر آن یتیمانی که شام*****با تو می خوردند در اشک مدام گریه کن چون گریه ی ابر بهار*****گریه کن بر روی گل های مزار مثل نوزادان که مادر مرده اند*****مثل طفلانی که آتش خورده اند گریه کن در زیر تابوت روان*****گریه کن بر نسترنهای جوان گریه کن زیرا که گلها دیده اند*****یاس های مهربان کوچیده اند گریه کن زیرا که شبنم فانی است*****هر گلی در معرض ویرانی است ما سر خود را اسیری می بریم*****ما جوانی را به پیری می بریم زیر گورستانی از برگ رزان*****من بهاری مرده دارم ای خزان زخم آن گل در تن من چاک شد*****آن بهار مرده در من خاک شد ای بهار گریه بار ناامید*****ای گل مأیوس من! یاس سپید
[ دوشنبه 87/7/22 ] [ 9:42 صبح ] [ وهابیت پاسخ دهند ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

این وبلاگ در دفاع از مظلومیت علی(ع)و خاندان پاکش پایگذاری شده
آرشیو مطالب
صفحات دیگر
امکانات وب


بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 26
کل بازدیدها: 144139