حق با چه کسی است??? | ||
از شجاعت و پهلوانی های عمر چیزهای زیادی می شنویم تا آنجا که گفته شده هنگامی که عمر اسلام آورد ، قریش به وحشت افتاد و با اسلام عمر ، مسلمانان نیرومند شدند و گفته شده خداوند بوسیله عمربن خطاب اسلام را عزت بخشید و گفته شده پیامبر دعوت خود را آشکار نکرد ، مگر پس از اسلام عمر .
ولی تاریخ راستین وحقیقی ،چیزی از شجاعت و قهرمانی عمر برای ما نقل نکرده است و هرگز تاریخ نشان نداده است که یک نفر از کفار مشهور یا فرد معمولی را در نبردی یا جنگی مثل بدر یا احد یا خندق و غیر آن ، به قتل رسانده باشد بلکه برعکس تاریخ به ما خبر داده که او در جنگ احد همراه دیگر فراری ها ،فرار کرد ، در جنگ حنین پا به فرار گذاشت و در جنگ خیبر وقتی پیامبر او را فرستاد با شکست برگشت و در آخرین آنها که سپاه اسامه بود ، در آن سربازی بود تحت فرماندهی جوانی به نام اسامه بن زید.
پس این ادعای پهلوانی ها و قهرمانی ها کجاست؟!!نیز می گویند : "جناب عمر بن خطاب از جوانی مرد میدان بود "
- کدام میدان ؟
آیا تا به حال شنیدهاید که عمر بن الخطاب پشهای را از دوش نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم پرانده باشد ؟آیا تا به حال شنیدهاید که عمر در میدان جنگ یک نفر کافر را کشته باشد ؟
به اعتراف خود علمای اهل سنت ، عمر در اکثر جنگها فرار میکرد ؛ از جمله در جنگ احد ، جنگ حنین ، جنگ خیبر و ... تا جایی که به وی لقب « فرّار غیر کرار» دادند .
فخر رازی از بزرگترین علمای تاریخ اهل سنت در باره فرار عمر و عثمان در جنگ احد مینویسد :
ومن المنهزمین عمر ، الا أنه لم یکن فی أوائل المنهزمین ولم یبعد ، بل ثبت على الجبل إلى أن صعد النبی صلى الله علیه وسلم ...(تفسیر الرازی ، الرازی ، ج 9 ، ص 50 ) از فرار کنندگان (در جنگ احد) عمر بود ؛ ولی او از نخستین فرار کنندگان نبود و زیاد دور نرفته بود ؛ بلکه بر بالای کوه ثابت ماند تا پیامبر به آنجا آمد +عکس . حتی یک روایت از کتابهای اهل سنت در باره شجاعت و جنگاوریهای عمر در میدان جنگ نیامده است.اما وقتی در برابر زنان ، پیر مردان و مسلمانان عادی قرار میگرفت ، چنان خشن و شجاع میشد که انگار مثل او شجاع در روی زمین وجود ندارد . او آن قدر بر مؤمنین سخت میگرفت که حتی زنان مؤمنه نیز از ترس عمر خود را خیس و یا سقط جنین میکردند : عن إبراهیم قال : طاف عمر بن الخطاب فی صفوف النساء ، فوجد ریحا طیبة من رأس امرأة ، فقال : لو أعلم أیتکن هی لفعلت ولفعلت ، لتطیب إحداکن لزوجها ... قال : فبلغنی أن المرأة [ التی ] کانت تطیبت بالت فی ثیابها من الفرق .(المصنف ، عبد الرزاق الصنعانی ، ج 4 ، ص 373 – 374، ح8117 ) عمر در میان صفوف زنان حرکت میکرد ، بوی خوشی از سر یکی از زنان استشمام کرد ، گفت : اگر بدانم که بوی خوش از سر کدامیک از شما است ، فلان و فلان میکنم . شما باید بوی خوش را برای همسرانتان استفاده کنید ... راوی میگوید : به من خبر دادند زنی که بوی خوش استفاده کرده بود ، از ترس عمر شلوارش را خیس کرده بود .
واستدعى عمر امرأة لیسألها عن أمر وکانت حاملا ، فلشدة هیبته ألقت ما فی بطنها ... .عمر ، زن حاملهای را خواست تا از وی در باره مسألهای سؤال کند ، آن زن از ترس هیبت عمر فرزندش را سقط کرد ... .(شرح نهج البلاغة ، ابن أبی الحدید ، ج 1 ، ص 174)
[ یکشنبه 93/7/13 ] [ 12:52 عصر ] [ وهابیت پاسخ دهند ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |